پسرعمو. (محمود بن عمر ربنجنی). پسرعم. عموزاده. عم زاده. پسر نیای پدری. (مهذب الاسماء). - ابن عم ّ کلاله، پسر نیای دور. (مهذب الاسماء). - ابن عم ّ لح، پسر نیای نزدیک. (مهذب الاسماء)
پسرعمو. (محمود بن عمر ربنجنی). پسرعم. عموزاده. عم زاده. پسر نیای پدری. (مهذب الاسماء). - ابن عم ّ کلاله، پسر نیای دور. (مهذب الاسماء). - ابن عم ّ لَح، پسر نیای نزدیک. (مهذب الاسماء)
گیاهی است از گروه نهانزادان آوندی و دارای ساقۀ افقی که از یک طرف آن ریشه ها دوبه دو تقسیم شده و از طرف دیگر آن ساقه هائی خارج میشود. ساقه های هوائی آن دارای شیارهای طولی است که از یک گره به گره دیگر امتداد یافته است. در هر گره برگهای باریک بطور فراهم قرار گرفته. ج، اسپ دمان. رجوع به گیاه شناسی تألیف گل گلاب شود
گیاهی است از گروه نهانزادان آوندی و دارای ساقۀ افقی که از یک طرف آن ریشه ها دوبه دو تقسیم شده و از طرف دیگر آن ساقه هائی خارج میشود. ساقه های هوائی آن دارای شیارهای طولی است که از یک گره به گره دیگر امتداد یافته است. در هر گره برگهای باریک بطور فراهم قرار گرفته. ج، اسپ دُمان. رجوع به گیاه شناسی تألیف گل گلاب شود